1934 - گریه کنی
58 - گریه کنی
::
:: چنانچه خواست دلت بی حساب گریه کنی ::
.
.
.
::
چنانچه خواست دلت بی حساب گریه کنی
قسم بخور که فقط با نقاب گریه کنی
خزان ببار! بهاری شدن خطر دارد
صلاح نیست که با اضطراب گریه کنی
شده ست حال تو را تا غریبه می پرسد
فقط سکوت کنی... در جواب گریه کنی؟
و عشق چیست به جز این که سال ها هر شب
کنار بالش خود وقت خواب گریه کنی
دِلَت پُر است که گاهی به روی بعضی ها
شبیه اسلحه ای یک خشاب گریه کنی...
.
سعید صاحب علم - گریه کنی
.
http://afasoft.ir/post/234
::
http://khodavandegan.blogfa.com/tag/%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8-%D8%B9%D9%84%D9%85
شاعر: سعید صاحب علم
.
http://poem.parsiblog.com/Posts/768/
شعر: گریه کنی
.
http://s6.picofile.com/file/8206050926/58_Geryeh_Kone.mp3.html
مسئولیت فایل آپلود شده بر عهدهی کاربر آپلودکننده میباشد، لطفا در صورتی که این فایل را ناقض قوانین میدانید به ما گزارش دهید.